تاشد آیینه ی رویت دل دانشور ما جز خیال تو هوایی نبود در سر ما
تا نهادیم سر خویش به خاک قدمت تاج بخش است به شاهان جهان افسر ما
به عنایت نظر افکن همی بر من زار سعداکبر شود از یک نظرت اختر ما
سایه ای بر دل زارم فکن از لطف که نیست غیر لطف تو در آفاق ،کسی یاور ما
گر نثارت دل وجان خواهی اینک دل وجان ور فدایت تن وسر ، این تن ما ، این سر ما
به صفایت اگر ای ماه بدوران کس نیست به وفا هم نبود هیچ کسی ، همسر ما
ای ولی الله ، ای حجت حق ، وه چه شود که چو خورشید بتابی به بام ودر ما
نقش شاهنشهیت نیست گر ازروی کرم تو بگویی که )کمالی ( است غلام در ما
اثر طبع کمال سبزواری -به نقل از ص ۵۰ -سرودهای امام مهدی -انتشارات قلم -قم -گرد آورنده : حسین حقجو
باز آکه دل هنوز بیاد تو دلبر است جان از دریچه ی نظر چشم بر در است
باز آ که که مردم چشمم زدرد هجر در موج خیز اشک چو کشتی شناور است
باز دگر که سایه ی دیوار انتظار سوزنده تر زتابش خورشید محشر است
باز آ که از فراق تو ای غائب از نظر دامن چو خون دیده چو دریای گوهر است
ای صبح مهر بخش دل از مشرق امید بنمای رخ که طالعم از شب سیه تر است
زد نقش مهر روی تو بر دل چنانکه اشک آیینه دار چهره ات ای ماه منظر است
ای رفته از برابر یاران مشفقت رویت به هر چه می نگرم دربرابر است
--اثرطبع مشفق کاشانی -به نقل از سرودهای امام مهدی -گرد آورنده حسین حقجو -انتشارات قلم
-قم -ص ۴۹ --
باز آکه دل هنوز بیاد تو دلبر است جان از دریچه ی نظر چشم بر در است
باز آ که که مردم چشمم زدرد هجر در موج خیز اشک چو کشتی شناور است
باز دگر که سایه ی دیوار انتظار سوزنده تر زتابش خورشید محشر است
باز آ که از فراق تو ای غائب از نظر دامن چو خون دیده چو دریای گوهر است
ای صبح مهر بخش دل از مشرق امید بنمای رخ که طالعم از شب سیه تر است
زد نقش مهر روی تو بر دل چنانکه اشک آیینه دار چهره ات ای ماه منظر است
ای رفته از برابر یاران مشفقت رویت به هر چه می نگرم دربرابر است
--اثرطبع مشفق کاشانی -به نقل از سرودهای امام مهدی -گرد آورنده حسین حقجو -انتشارات قلم
-قم -ص ۴۹ --
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا
آه وواویلا عزیزان کشته شد حیدر، ساقی کوثر والی ملک ولایت ، حجت داور ، شاه بحر وبر
مهر افلاک شجاعت ،شاه ازدر در ،فاتح خیبر خسرو دارین ، سرور کونین ،والد سبطین
شد قتیل اشقیا ، آه وواویلا------آه و واویلا که مشتق فرق حیدر شد ،شور محشرشد
غرق بحر خون ولی الله اکبر شد ،دل پراخگر شد لاله سان محراب ونیلی پوش منبر شد ف تیره اختر شد
شد فلک لرزان ، شد ملک گریان ، انس وجان نالان شد بپا شورعزا ، آه وواویلا----
آه و واویلا که بن عم شه خاتم ، سرور عالم شد قتیل ازتیغ ظلم زاده ی ملجم ، شدبپا ماتم
زین مصیبت شد عیان در خلق شور غم ،با الم همدم عرشیان مغموم ، فرشیان مهموم ،
زینب وکلثوم شد بخون سر شنا ، آه وواویلا ---
آه وواویلا که زینب بی پدر گردید،خونجگر گردید خون روان از چشم شبیر وشبر گردید ،
دیده تر گردید نوحه گر ازاین عزا جن وبشر گردید سربسر گردید
اشکها جاری ، ناله هاناری ، با غم وزاری شد جمیع ماسوا ، آه وواویلا ----
آه وواویلا که سبطین را بحال زار ، دیده شد خونبار شد عیان گرد یتیمی بر گل رخسار، با دل افکار
زینب وکلثوم را برجسم وجان زد نار ، این غم بسیار عندلب آسا توده یطاها در غم بابا
می کشند ازدل نوا ، آه وواویلا----
آه وواویلاکه شداز این غم عظما ، غرقه خون دلها از ثری شد تا ثریا شورش وغوغا ، بانگ واویلا
در نوای وا علیا طارم اعلا،ساکنین یکجا زین عزا یکسر ، دست غم بر سر می زند آذر
باخروش وناله ها ، آه وواویلا ----به نقل ازدیوان آذر خراسانی -جلد سوم -صص ۳۸-۳۹ -انتشارات طوس مشهد-اثر طبع مرحوم سید غلامرضا آذر خراسانی ---------
بمناسبت شهادت علی ابن ابیطالب (ع) -قسمت دوم:از نادعلی کربلایی:
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده میرسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین
آنکه در خانه ی حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غمخوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
راد مردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت
آنکه تکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو
آنکه در خانه ی حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست
کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشته شد حجت حق ، شیر خدا
از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم
نقل :از صص 57-58 ارمغان کربلا -اثر نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ---
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا
آه وواویلا عزیزان کشته شد حیدر، ساقی کوثر والی ملک ولایت ، حجت داور ، شاه بحر وبر
مهر افلاک شجاعت ،شاه ازدر در ،فاتح خیبر خسرو دارین ، سرور کونین ،والد سبطین
شد قتیل اشقیا ، آه وواویلا------آه و واویلا که مشتق فرق حیدر شد ،شور محشرشد
غرق بحر خون ولی الله اکبر شد ،دل پراخگر شد لاله سان محراب ونیلی پوش منبر شد ف تیره اختر شد
شد فلک لرزان ، شد ملک گریان ، انس وجان نالان شد بپا شورعزا ، آه وواویلا----
آه و واویلا که بن عم شه خاتم ، سرور عالم شد قتیل ازتیغ ظلم زاده ی ملجم ، شدبپا ماتم
زین مصیبت شد عیان در خلق شور غم ،با الم همدم عرشیان مغموم ، فرشیان مهموم ،
زینب وکلثوم شد بخون سر شنا ، آه وواویلا ---
آه وواویلا که زینب بی پدر گردید،خونجگر گردید خون روان از چشم شبیر وشبر گردید ،
دیده تر گردید نوحه گر ازاین عزا جن وبشر گردید سربسر گردید
اشکها جاری ، ناله هاناری ، با غم وزاری شد جمیع ماسوا ، آه وواویلا ----
آه وواویلا که سبطین را بحال زار ، دیده شد خونبار شد عیان گرد یتیمی بر گل رخسار، با دل افکار
زینب وکلثوم را برجسم وجان زد نار ، این غم بسیار عندلب آسا توده یطاها در غم بابا
می کشند ازدل نوا ، آه وواویلا----
آه وواویلاکه شداز این غم عظما ، غرقه خون دلها از ثری شد تا ثریا شورش وغوغا ، بانگ واویلا
در نوای وا علیا طارم اعلا،ساکنین یکجا زین عزا یکسر ، دست غم بر سر می زند آذر
باخروش وناله ها ، آه وواویلا ----به نقل ازدیوان آذر خراسانی -جلد سوم -صص ۳۸-۳۹ -انتشارات طوس مشهد-اثر طبع مرحوم سید غلامرضا آذر خراسانی ---------
بمناسبت شهادت علی ابن ابیطالب (ع) -قسمت دوم:از نادعلی کربلایی:
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده میرسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین
آنکه در خانه ی حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غمخوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
راد مردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت
آنکه تکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو
آنکه در خانه ی حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست
کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشته شد حجت حق ، شیر خدا
از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم
نقل :از صص 57-58 ارمغان کربلا -اثر نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ---
کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا
آه وواویلا عزیزان کشته شد حیدر، ساقی کوثر والی ملک ولایت ، حجت داور ، شاه بحر وبر
مهر افلاک شجاعت ،شاه ازدر در ،فاتح خیبر خسرو دارین ، سرور کونین ،والد سبطین
شد قتیل اشقیا ، آه وواویلا------آه و واویلا که مشتق فرق حیدر شد ،شور محشرشد
غرق بحر خون ولی الله اکبر شد ،دل پراخگر شد لاله سان محراب ونیلی پوش منبر شد ف تیره اختر شد
شد فلک لرزان ، شد ملک گریان ، انس وجان نالان شد بپا شورعزا ، آه وواویلا----
آه و واویلا که بن عم شه خاتم ، سرور عالم شد قتیل ازتیغ ظلم زاده ی ملجم ، شدبپا ماتم
زین مصیبت شد عیان در خلق شور غم ،با الم همدم عرشیان مغموم ، فرشیان مهموم ،
زینب وکلثوم شد بخون سر شنا ، آه وواویلا ---
آه وواویلا که زینب بی پدر گردید،خونجگر گردید خون روان از چشم شبیر وشبر گردید ،
دیده تر گردید نوحه گر ازاین عزا جن وبشر گردید سربسر گردید
اشکها جاری ، ناله هاناری ، با غم وزاری شد جمیع ماسوا ، آه وواویلا ----
آه وواویلا که سبطین را بحال زار ، دیده شد خونبار شد عیان گرد یتیمی بر گل رخسار، با دل افکار
زینب وکلثوم را برجسم وجان زد نار ، این غم بسیار عندلب آسا توده یطاها در غم بابا
می کشند ازدل نوا ، آه وواویلا----
آه وواویلاکه شداز این غم عظما ، غرقه خون دلها از ثری شد تا ثریا شورش وغوغا ، بانگ واویلا
در نوای وا علیا طارم اعلا،ساکنین یکجا زین عزا یکسر ، دست غم بر سر می زند آذر
باخروش وناله ها ، آه وواویلا ----به نقل ازدیوان آذر خراسانی -جلد سوم -صص ۳۸-۳۹ -انتشارات طوس مشهد-اثر طبع مرحوم سید غلامرضا آذر خراسانی ---------
بمناسبت شهادت علی ابن ابیطالب (ع) -قسمت دوم:از نادعلی کربلایی:
لرزه در عرش علا افتاده غرقه خون شیر خدا افتاده میرسد ناله ای از عرش برین کشته شد شیر خدا رهبر دین
آنکه در خانه ی حق گشت پدید شد به معراج خداوند ، شهید آنکه غمخوار یتیمان می بود غرقه خون گشت براه معبود
راد مردی که صلونی می گفت فرق بشکافته در بستر خفت
آنکه تکمیل شده دین از او لاله رنگ است زخونش سر ورو
آنکه در خانه ی حق بت بشکست در شب قدر به ایزد پیوست
کشته شد آنکه بدی یاور ویار به یتیم وبه اسیر وبیمار
آه آه از ستم قوم دغا کشته شد حجت حق ، شیر خدا
از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم
نقل :از صص 57-58 ارمغان کربلا -اثر نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ---
ه که گویم غم هجران تورا مهدی جان :به که گویم غم هجران تورا مهدی جان که نسوزد چومن از سر تا پا مهدی جان
به که این قصه بگویم که سراپایش را تا قیامت نکند، غصه رها ، مهدی جان
آتش عشق تو آنسان دل وجانم سوزد که رود شعله ی آن تا به سماء ، مهدی جان
بس که مشتاق تو ودیدن رویت هستم نکنددل هوس خواب وغذا ، مهدی جان
چهره ی زرد مکن وجسم چو نی رنجورم هست بر حال من خسته کواه مهدی جان
نظری سوی گدای سر کویت افکن مکن از لطف تو نومید مرا ، مهدی جان
وای برحال دل (سید )اگر در عشقت ناامیدانه دهد جان بخدا ، مهدی جان -*
*-اثر طبع سید حق شناس -به نقل ز ص 47 -سرودهای امام مهدی -گردآورنده : حسین خقجو -انتشارات قلم -قم
میلاد حسن سبط رسول است امشب تبریک بزهرای بتول است امشب
شادند محمد وعلی زاین مولود خوش باش دعای ما قبول است امشب ----
در کاخ نزول وحی ، قرآن آمد با آیه ی نور ، نور یزدان آمد
از فاطمه وساقی کوثر ، پسری با نور محمدی نمایان آمد-----
--------سرود ولادت اما مجتبی( کریم اهل بیت )علیه السلام----------
پیک شادی دوستان را خوش خبر آورده است خوش خبر بر دوستان پیک سحر آورده است
نیمه ی ماه خدا ، ماهی دگر آورده است سینه ی سینا عیان نور از شجر آورده است
--مژده ای اهل ولا طوبی ثمر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ----
باز شد بار دگر از مرحمت درهای خق باب دوزخ بسته شد از لطف بی همتای حق
بر سفیر اعظم آمد آیت کبرای حق نیمه ی ماه صیام از بهر مهمانهای حق
---نعمت بی منتها از داد گر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
نور باران آسمان گردیده از ماه زمین شد منور زاین تجلی کاخ دانشگاه دین
آشکار از بارگاه طیبین وطاهرین سبط اکبر آمده از دخت ختم المرسلین
---پیشوا ، بر امت خیرالبشر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
دسته دسته بر زمین آمد ملک از آسمان بهر تبریک وبشارت سوی ختم مرسلان
بحر رحمت شد بطغیان زامر خلاق جهان دست قدرت ازدودریای شرف امشب عیان
---ازبرای ساقی کوثر ، گهر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است----
ماه گردون چشم عبرت دوخته سوی زمین ازبرای کسب فیض از چهره ی خورشید دین
کاخ وحی کبریا روشن شداز نور مبین چشم عین الله اعظم باد روشن کین چنین
---زهره ظاهر ازگریبانش قمر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
آمد آن استاد دانشگاه ختم الانبیا آمد آن روشنگر برنامه ی صلح وصفا
آمد آن رهبر که حق را سازد از باطل جدا پرده از رخ بر گرفات آیینه ی ایزد نما
---جلوه ی حسنش جهان را زیب وفر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
زاده ی یاسین والرحمن ورمز هل اتی سید جنت که جنت باشدازاو ،پربها
شمس افلاک جلالت ، زینت اهل کسا مجتبی، نورالهدی ،فخرالدجا ،کنزالخفا
---از حجاب غیب امشب سر بدر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
کرده نورانی جهان را دختر خیرالانام ظاهر آورده زخود برشیر حق ، بدر تمام
راضیه ، مرضیه ، زهرا ، فاطمه ، ام الامام شد زدیدار دلآرای عزیزش ، شادکام
---گنج حلم وعلم ودانش بر بشر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است --
شاد وخرم زین پسر پیغمبر والا تبار لب گشوده همچنان گل بهر شکر کردگار
کآمده ازدخترش،زهرا ، امامی آشکار قهرمان علم ودانش ، خوش دال افتخار
--ازبرای شیعه ی اثنی عشر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
تشنه ی آب ولا را گو که آمد بحر علم آنکه جاری گردد ازاو صد هزاران نهرعلم
آنکه گفتارش بود زینتفزای دهر علم صانع قدرت نام از بهر باب شهر علم
--در مدینه از کرم در کوب زر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
هرکسی دارد ولای آن شه دنیا ودین یا علی محشور میگردد بفردوس برین
دشمنانش را بسوزد نار روز واپسین ( کربلایی ) زاین مدیحه حضرت روح الامین
--ازبرای طوطی طبعت شکر آورده است یا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
--نقل از صص ۷۷-۸۰ -ارمغان کربلا کتاب سوم -اثر طبع نادعلی کربلایی (پدر شهیدین کربلایی)-انتشارات خزر -تهران
ادامه مطلب...
34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبداله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.مح----